تولدت مبارک
سپهر عزیزم چهار سال پیش در چنین روزی بود که بعد از تحمل ٥ ساعت درد پیاپی تو با اون مژه های بلند و موهای مشکی ساعت ٨:٢٠ شب برای اولین بار در آغوشم جای گرفتی و من سرشار از ذوق داشتن تو تا چند ساعت بعد از به دنیا اومدنت اشک می ریختم. باورم نمی شد که اکنون مادر یک پسر ناز مثل تو شده ام. حالا چهار سال از اون روز میگذره و من هر روز سعادت دارم که پر شوم از کودکانه های تو ، لبریز از خنده هایت ، سرشار از آغوش هایت ، سیراب از بوسه هایت . و امروز می بالم به داشتنت. به اون چشمان ژرف که با همه کودکی هایش همیشه در حال کنکاشه . به اون حس بالندگی ات که هر روز مستقل تر از دیروز پیش میره. به اون قدرت تکلمت با این همه واژه های ناب. و به مهربانی هایت . ب...
نویسنده :
مامان سارا
15:43